رادین من عیدت مبارک.
پسر گلم ،این سومین بهاری هستش که شما گل پسر با مایی و ما رو خوشحال میکنی. امسال عید تصمیم گرفتیم با عمو امیر اینا بریم تهران ولی دقیقا ده روز به عید بود که شما گل پسر یه شب که داشتیم با هم بازی می کردیم گفتی:"مامان سمیه،بریم دریا سوار کشتی بشیم" و خلاصه یکی دو روز این جمله را روزی چند بار تکرار میکردی.اینجوری شد که برنامه سفرمون رو تغییر دادیم و تصمیم گرفتیم بریم بندر عباس.خاله سمیه و عمو امیر هم موافقت کردن. خلاصه علی رغم اینکه خیلی دیر درخواست مهمانسرا دادیم ولی جور شد و صبح بیست و نهم راه افتادیم. امسال سال تحویل اولین سالی بود که ما سر سفره خودمون نبودیم ولی با خاله سمیه و عمو امیر واقعا بهمون خوش گذشت. ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
13:19