رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

پسر گلم ،پایان سی و دومین ماه زندگیت مبارک.

رادین مامان سیزدهم خرداد ماهم به سر رسید و پسر گل مامان یک ماه دیگه بزرگتر شد. وای که بزرگتر شدن و عاقل تر شدنت رو بخوبی حس میکنم. سه روز تعطیل بود و شما گل پسر من دوباره یه تعطیلی دیگه رو در کنار من با مریضی گذروندی.من ماموریت بودم ،برگشتنم با سرماخوردگی شما گل پسر توام بود.قشنگ مامان،این سه روز خیلی بهانه گیر شده بودی و منو کلافه کردی.خدارو شکر دیروز عصر بهتر بودی و با بابایی سه تایی رفتیم پارک.برای اولین بار بود که گذاشتم بری قلعه بادی.علی رغم شوق و ذوق زیادی که داشتی حاضر نشدی از قلعه بادی بری بالا و همش با استخر توپ بازی می کردی.بعد از یک و نیم ساعت هم که تصمیم گرفتیم بریم اینقدر گریه کردی که بابایی مجبور شد بغلت کنه و ...
16 خرداد 1394

بدون عنوان

رادین من سیزدهم اردیبهشت هم تموم شد و شما یک ماه بزرگتر شدی .خوشکل من ،این روزها هر روز وقتی میریم خونه  با بابا جون مواجه میشیم که بنده خدا رو حسابی شما اذیت کردی و ما شرمنده میشیم .خوشکلم نمیدونم چرا نسبت به بابا جون اینجوری هستی و این رفتارا رو با ایشون میکنی.میدونم از شدت دوست داشتنه ولی دیگه شورش رو درآوردی،دایم تو سرو کله بابا جونی و گازشون میگیری و ... رادین قشنگم داریم اسباب کشی میکنیم .ماشالا شما هم که با اذیت هات حسابی به من کمک میکنی .خدا مامان جون رو خیر بده .روز شنبه گذاشتمت پیش مامان جون و یه خورده وسایل رو جمع کردم. حالا دیگه اظهار نظرم میکنی و منو ذوق مرگ میکنی با نظرهایی که میدی.چند ...
14 ارديبهشت 1394