رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

ناناز مامان واردشش ماهگی شده؛ هوراااااا... عزیزم تولد 5 ماهگیت مبارک.

1391/12/13 10:28
98 بازدید
اشتراک گذاری

رادینم اصلا باورم نمیشه که امروز 13 اسفند ماه هستش و شما گل پسر پنجمین ماه تولدت رو هم پشت سر گذاشتی و مامان چیزی دیگه از مرخصیش نمونده و ...

عزیز دلم پنج ماهگی پر خاطره ای رو پشت سر گذاشتی. از روزی که وارد این ماه شدی تا 2 هفته مریض بودی و زندگی رو برای مامانی و بابایی خیلی پر تنش کرده بودی.ناراحت آخه خیلی سرماخوردگی و گلو درد بدی داشتی و ما حسابی استرس داشتیم و برای خوب شدنت هرکاری می کردیم. توی این دو هفته فعالیتهات هم خیلی کم شده بود و خیلی بی حال بودی ولی خدا رو شکر بعد از بیماریت دوباره شیطنتهات شروع شده و  مامانی رو حسابی به خودت مشغول کردی. رادین گلم! خوابت خیلی کم شده و تقریبا بیشتر طول روز رو داریم با هم بازی می کنیم.

رادین جان! حالا دیگه تابلوهای توی اتاقت رو هم علاوه بر اسباب بازیهات به خوبی می شناسی و وقتی که مامانی شعری که برای این تابلوها ساخته رو برات می خونه، فورا دنبالشون می گردی. آخ فدات بشم پسر هوشیار من.تشویق

گل من! حالا دیگه با بزرگتر شدنت به گوشه گوشه اتاقت دقت می کنی و احساس می کنم که اتاقت رو خیلی دوست داری. وقتی توی اتاقت با اسباب بازیهات سرگرم میشیم و مامانی واکنشها و خنده های قشنگت رو میبینه از ته دلش ذوق مرگ میشه.خندهخنده

نازنازی مامان! الان دو روز هستش که وقتی روی شکم برمیگردی، سر جات می چرخی و یه وقتهایی هم از روی بالش و تشکت حسابی میایی پایین و اون پایین برمیگردی روی شکم و شروع به زور زدن و تلاش برای حرکت کردن می کنی. تازه یه کار دیگه هم که جدیدا یاد گرفتی اینه که از ته گلو شروع به داد زدن می کنی و وقتی که مامانی پیشت نیست، اینجوری اعتراضت رو اعلام میکنیچشمک. رادین ! مامان این کارت رو خیلی دوست داره.

پسر گل من! سلامتی و تندرستی شما اولین و بزرگترین آرزوی مامان گلی و بابایی هستش.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)