بدون عنوان
رادینی مامان
عشق و نفسم منو ببخش خیلی تاخیر داشتم.سال نو نیومدم سراغ وبلاگت.آخه سرم خیلی شلوغ بود و تا آخرین روزهای سال بندرعباس بودم.دو روز آخر سال هم که تازه برگشته بودم اینقدر کارام زیاد بود که نگو.خلاصه که پسر نانازم عذر منو بپذیر و سال نوت با تاخیر مبارک باشه.ایشالا که نفس مامان خدا شما رو سالیان سال صحیح و سالم برای من نگه داره و من هم این توانایی رو داشته باشم که بتونم مامان خوبی برات باشم عشقم.
هواا بسیار عالی شده و کمابیش پارک میریم.بابا جون زحمت کشیدن و چرخهای کمکی دوچرخه شما رو باز کردن و دوچرخه سواری رو به شما یاد دادن.خودت که خیلی خوشحالی .من و بابایی هم حسابی ذوق زده ایم.دست باباجون دردنکنه.الهی که خدا خیرشون بده.
رادینم ،بزرگ مرد مامان،حضورت گرمی بخش زندگی من و باباست.تمام لحظاتم با یاد تو و خاطر تو پرشده.خداروشکر میکنم که هستی.خدایا شکرت.