رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

بدون عنوان

1394/8/3 13:23
64 بازدید
اشتراک گذاری

رادینم !امروز سوم آبان ماه هست و تقریباً یک ماه و نیم از تولد سه سالگی شما گل پسر میگذره.خوشکلم امسال تولد شما گل پسر رو روز دوم مهر ماه که عید قربان هم بود گرفتیم.وای که رادین چقدر بهمون خوش گذشت.بچه ها حسابی شلوغ کردن و کلی بزن بکوب کردیم.به خودتم خیلی خوش گذشت.تمام مدت مغول دویدن و بازی کردن بودی.هر از گاهی باید به زور گیرت می انداختیم و یه کم باهات عکس میگرفتیم یا یه کوچولو جلو دوربین نگهت میداشتیم.

امسال باغی که اجاره کردیم خیلی خوشکل بود و هم برای بزرگترا و هم برای بچه ها جاذبه های زیادی داشت.من و بابایی که آخر شب دیگه از خستگی رو پای خودمون بند نمیشدیم.مثل هر سال آخر شب شما رو دادیم به مامان جون و با اونا رفتی خونشون،من و بابایی هم به کمک عمو امیر و عمو بابک تا ساعت دو توی باغ بودیم و باغ رو تحویل دادیم.خوشکل من ایشالا تولد 120 سالگیت رو جشن بگیرم.

 

برات بگم که هفتم مهر ماه بردیم و دکتر فروتن فتخ و فیسچولت رو عمل کرد.رادین مامان ،نمیدونی چه روزای سختی بود.آخه بعد از عملت سرما هم خوردی و سه شب کامل تب میکردی.خلاصه ایشالا که هیچوقت مریض نشی مامانم.میدونی مامان طاقت نداره که.

 

رادین مهر ماه باهمه خوبیها و بدیهاش تموم شد و دیروز و پریروز تاسوعا و عاشورا رو توی آبان ماه گذروندیم.دیروز صبح که شما یک دفعه حالت بد شد و دو بار استفراق کردی.الهی بمیرم که بی حال شده بودی و تکون نمیخوردی.خلاصه تا ظهر بی حال بودی.ظهر بردمت پارک یه کم بازی کردی و یه کوچولو بهتر شدی.خیلی خوشحال شدم که ادامه دار نبود و بخیر گذشت.

 

رادین تو همه زندگی منی.خیلی دوستت دارم شیرین مامان.

 

.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)