رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

بدون عنوان

1394/6/1 13:13
66 بازدید
اشتراک گذاری

رادینم !امروز اول شهریور ماه هستش .تابستون داره تموم میشه و دوباره یه پاییز دیگه و یه تولد دیگه.ناناز مامان !امروز از صبح حالم گرفتهغمناک غمناکغمناک،آخه با اومدن شهریور بوی تموم شدن تابستون مامان رو اذیت میکنه.دوباره پاییز و زمستون میاد و همه توی خونه ها محبوس میشن و پارکها از سرو صدای دلنشین بچه ها خالی میشه ،روزهای کوتاه و شبهای طولانی خودبخود روی مردم تاثیر میذاره.تنها دلخوشی من توی فصل پاییز تولد شما گل پسره.همین که میبینم شما بزرگ شدی و فصل جدیدی از زندگی رو شروع میکنی باعث خوشحالیم میشه.مخصوصاً که امسال قراره با شروع ماه مهر بری مهد کودک.

رادینم ماشالا اگه بخوام برات از شیطنت هات بگم که ساعتها باید بشینم وو بنویسم فقط هینقدر بگم که کلاً بجز شیطنت کار دیگه ای نمیکنی.مثلاً یه جفت قمری بالای پنجره خونه مامان جون تخم گذاشتن و بچه هاشون از تخم اومدن بیرون.شما دایم از پنجره میری بالا و مامان بابای قمریها رو فراری میدی و به بچه ها نگاه میکنی.هر چی هم میگیم نکن،حرف گوش نمیدی

جدیداً میری وسایل رو قایم میکنی و مارو موقعی که بهش نیاز داریم اذیت میکنی.

از حرفای قلمبه سلمبه ای که میزنی که هر چی بگم کمه.

وقتایی که میخوای خونه مامان جون بمونی به هر ترفندی میخوای منو گول بزنی .میگی"مامان گوش بده،گوش بده،بذار صحبت کنم..."

وای وای رادین خیلی ووروجکی.دلم میخواد بخورمت.بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)