تولد دوسالگی گل پسری.هوررررررررررررررررااااا

رادین مامان! جشن تولد دو سالگی شما گل پسرم را روز پنج شنبه سوم مهر که شب تولد بابایی بود برگزار کردیم.وای که چقدر خوشحال بودی و شیطنت می کردی.از رقصیدن و بازی کم نمی آوردی.به من و بابایی هم خیلی خوش گذشت.مهمونامون هم دوست داشتن و بهشون خوش گذشته بود.

خاله ندا به خاطر محمد کوچولو امکان اومدن نداشت.عمو شهریار مهمون براشون رسید و نتونستن بیان.خاله مریم ،مامان آرتین ،چون عموی آرتین تصادف کرده بود نیامدن.عمو رضا،بابایی آرشین، هم مراسم عقد دایی آرشین بود نیامدن. مهبد هم که مریض شده بود و نتونست با مامان باباش بیاد ولی خاله یکتا از اونجایی که شما رو خیلی دوست داره مهبد را پیش مامان جونش گذاشته بودن و با تاخیر زیادی خودشون رو رسوندن .خاله سیما اینا رو هم یادمون رفته بود دعوت کنیم .چهار شنبه شب یک دفعه یادم اومد بهشون زنگ زدم ولی شیراز نبودن ولی  امروز خاله سیما زحمت کشیده بود و برات یه بلز آورده بود.بقیه همه منت گذاشته بودن و آمده بودن و برات مجلس گرمی درست کرده بودن.شما هم که طبق معمول به عمو امیر آویزون بودی و عمو امیر هم ما رو حسابی شرمنده کرد و دربست در اختیار شما گل پسر بود و تا دلت بخواد کولت کرد.

شیرین مامان! با دوساله شدنت فصل جدیدی از زندگی را برای ما درست کردی .برات آرزوی سلامتی میکنم عزیزم.